یادداشت های کودکی

سلام پسرم تقريبا يك هفته است يا گرفتي و لي لي حوضك رو با دستات نشون ميدي تا من ميخونم سريع با انگشت كف دستت رو نشون ميدي موقع خوابيدن هم براي خودت ميخوني تا خوابت ميبره البته منظورم از خوندن همون صداسازيه وقتي اينكارو ميكني ميخوام اونقدر بوست كنم و تو بغلم فشار بدم كه نگو  ديگه اينكه ديشب براي اولين بار به مدت 5 ساعت بدون مامان بودي گذاشته بوديمت پيش عزيز (مامان بابا ) و رفتيه بوديم عروسي آخه شب حنابندون خسته شده بودي براي همين اين تصميم رو گرفتيم تو هم اونطور كه عزيز ميگفت اصلا اذيت نكرده بودي شامت هم حسابي خورده بودي آفرين

سلام گل پسرم خوبي الان بعد كلي شيطنت راحت خوابيدي منم اومدم از فرصت استفاده كنم و از شيرين كاري هات بگم اول اينكه از 7 بهمن رسما دست دسي ميكني و تا بهت ميگم دست شروع ميكني به دست زدن و موقعي كه دراز كشيدي و  ميگم پا 2 تا پاهات رو ميبري بالا و از همون بالا رها ميكني  بعد از اينكه تونسته بودي رو پاهات بايستي ديگه از 4 دست و پا رفتنت قطع اميد كرده بودم كه الان 1 هفته اي ميشي به جاي سينه خيز   4دست وپا ميري و البته چند باري هم وقتي سر پا بودي دستهاتو رها كردي و بون تكيه ايستادي البته فقط براي چند لحظه ي كوتاه ولي تو همون چند ثانيه انگار دنيا رو بهم ميدند گاهي از ذوق بغلت ميكنم ميبوسمت و پيش خودمون باشه اشك شوق مير...

بالاخره بعد 27 روز عكسهات آماده شد اين عكسها مربوط به 9 ماهگيته كه تازه به دستمون رسيد و اينكه اگر يه كم نور تو عكسها افتاده به خاطر اينه آتليه قبول نكرد بهمون آرشيو بده منم با دوربين از روي عكسهات عكس گرفتم و گذاشتم تو وبت ...

سلام عزيزم  ديروز خيلي بهونه ميگرفتي براي هر چيزي زود اشكت در ميومد شب هم زودتر از هميشه خوابيدي البته بماند وسط شب خوابت سير شد و يه 2 ساعتي منو بيدار نگه داشتي وقتي بيدار شدي بهت شير كه دادم باز يه كوچولو نق زدي ولي خوابالو بودي وقتي بي قراري هاتو ديدم دنبال علت گشتم و با انگشت لثه ي پايينت رو لمس كرم يه زبري حس كردم بله دندوناي پايينت هم داره در مياد مامان انگار حسابي داري بزرگ ميشي ها مباركت باشه عزيزم  اينطوري كه ديدم ديگه دلم نيومد به اصرار بخوابونمت اول يه كم ديفن هيدرامين ماليدم رو لثه ات بعد هم يه پستونك دادم دستت تا بكشي به لثه ات آخه دندونكشهاتو دوست نداري هر مدلي بگي امتحان كردم ولي سر شيشه و پستونك رو براي اينكار بيش...